تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
هـ-ـفـ-ـت
سـنـ-ـگـ-
و آدرس
seven-stones.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 34
بازدید ماه : 147
بازدید کل : 34930
تعداد مطالب : 112
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1
در زمان های گذشته ، پادشاهی تخته سنگی را در وسط جاده قرار داد و برای این که عکس العمل مردم
را ببیند خودش را در جایی مخفی کرد .بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه ، بی تفاوت از کنار تخته
سنگ می گذشتند. بسیاری هم غرولند می کردند که این چه شهری است که نظم ندارد . حاکم این
شهر عجب مرد بی عرضه ای است و ... با وجود این که هیچ کس تخته سنگ را از وسط برنمی داشت .
غروب ، یک روستایی که پشتش بار میوه و سبزیجات بود ، نزدیک سنگ شد . بارهایش را زمین گذاشت
و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار داد . ناگهان کیسه ای را دید
که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود ، کیسه را باز کرد و داخل آن سکه های طلا و یک یادداشت پیدا
کرد . پادشاه در آن نوشته بود :
"هر سد و مانعی می تواند یک شانس برای تغییر زندگی شما باشد "!
نظرات شما عزیزان: